فراخوان مقالات همایش ملی علامه مصباح یزدی (ره) فیلسوف علوم اجتماعی اسلامی
تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۸۱۸۴۱۴
فراخوان مقالات همایش ملی “علامه مصباح یزدی (ره) فیلسوف علوم اجتماعی اسلامی” به همت گروه فلسفه پژوهشکده حکمت و دینپژوهی پژوهشگاه منتشر شد.
به گزارش گرته فرهنگی خبرگزاری دانشجو به نقل از اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، فراخوان مقالات همایش ملی “علامه مصباح یزدی (ره) فیلسوف علوم اجتماعی اسلامی” به همت گروه فلسفه پژوهشکده حکمت و دینپژوهی پژوهشگاه منتشر شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حجتالاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه؛ عضو هیأت علمی گروه فلسفه پژوهشگاه و دبیر علمی این همایش ضمن اعلام این خبر گفت: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به محوریت پژوهشکده حکمت و دینپژوهی و گروه فلسفه و با همکاری برخی مراکز علمی کشور به پاس قدردانی از زحمات مرحوم حضرت آیتالله علامه محمدتقی مصباح یزدی؛ فیلسوف، اسلامشناس، متفکر و نظریهپرداز عمیق، کمنظیر و نوآور در فلسفه اسلامی و فلسفه علوم اجتماعی اسلامی که جهت تسری دادن و کاربردیسازی فلسفه اسلامی در جامعه و گفتمانسازی فلسفه اسلامی یک عمر مجاهدت خالصانهی علمی نمودند و نیز کمک به تبیین، نشر و گفتمانسازی اندیشههای فلسفی اجتماعی این فیلسوف بزرگ در نظر دارد «همایش ملی علامه مصباح یزدی فیلسوف علوم اجتماعی اسلامی» را برپا نماید.
این همایش دارای ۱۰ محور است که ذیل هر محور نیز تعدادی زیرمحور وجود دارند که عبارتند از:
۱- فلسفه علوم انسانی و اجتماعی اسلامی از منظر علامه مصباح یزدی
چیستی علوم انسانی و اجتماعی اسلامی (تعریف، قلمرو، منابع و…)
مبانی علوم انسانی و اجتماعی اسلامی
روششناسی علوم انسانی و اجتماعی اسلامی
قلمرو علوم انسانی و اجتماعی اسلامی
منابع علوم انسانی و اجتماعی اسلامی
اهداف علوم انسانی و اجتماعی اسلامی
نگرش علامه مصباح به علوم انسانی و اجتماعی مدرن
۲- فلسفه جامعه شناسی اسلامی از منظر علامه مصباح یزدی
چیستی جامعهشناسی اسلامی
مبانی نظری جامعهشناسی اسلامی (معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی، دینشناسی و ارزششناسی)
روششناسی جامعهشناسی اسلامی
منابع جامعهشناسی اسلامی
اهداف جامعهشناسی اسلامی
اصالت فرد و جامعه
تغییر و تکامل اجتماعی
جبر و آزادی اجتماعی
عدالت و نابرابری اجتماعی
نهادها و ساختهای خرد و کلان نظام اجتماعی
نظریه انقلاب
زن و خانواده در نگاه اسلام
فلسفه کنش اجتماعی (رابطه عمل و معرفت، عمل و باور، عمل و تربیت و…)
۳- فلسفه سیاست اسلامی از منظر علامه مصباح یزدی
چیستی دانش سیاسی اسلامی
مبانی نظری سیاست اسلامی (معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی، دینشناسی و ارزششناسی)
روششناسی سیاست اسلامی
منابع سیاست اسلامی
اهداف سیاست اسلامی
نقد و بررسی فلسفه سیاسی غرب
نسبت دین و سیاست
نسبت اخلاق و سیاست
ضرورت حکومت دینی
مشروعیت حکومت اسلامی
جایگاه مردم در حکومت اسلامی
آزادی در حکومت اسلامی
تبیین و اثبات ولایت فقیه
تبیین و تحلیل مردمسالاری
تبیین انقلاب اسلامی
ثبات و زوال نظامهای سیاسی
ساختار و شکل حکومت
تبیین قدرت سیاسی
اصول حکمرانی و سیاست اسلامی
نظام قانونگذاری در اسلام (مبادی، مبانی، اهداف، مشروعیت، اقسام، گستره و…)
مقایسۀ تطبیقی حکمرانی در اسلام با سایر مکاتب سیاسی
۴- فلسفه اخلاق و عرفان اسلامی از منظر علامه مصباح یزدی
چیستی اخلاق اسلامی
مبانی نظری اخلاق اسلامی (معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی، دینشناسی و ارزششناسی)
روششناسی اخلاق اسلامی
منابع اخلاق اسلامی
اهداف اخلاق اسلامی
نظریهی اخلاقی علامه مصباح
نقد و بررسی مکاتب اخلاقی
ارزش اخلاقی
نسبیت و ثبات اخلاق و ارزشهای اخلاقی
اخلاق اجتماعی
عرفان اجتماعی
رابطۀ دین و اخلاق
دین و معنویت
مسئولیت اخلاقی
اخلاق و نظام حقوقی و قانونی
اخلاق زیستمحیطی
اخلاق و مسئولیت فردی و اجتماعی
۵- فلسفه حقوق اسلامی از منظر علامه مصباح یزدی
چیستی حقوق اسلامی
مبانی نظری حقوق اسلامی (معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی، دینشناسی و ارزششناسی)
روششناسی حقوق اسلامی
منابع حقوق اسلامی (وحی، عقل، عرف و عقلا)
اهداف حقوق اسلامی
مواجهه با نظامهای حقوقی غرب
نسبت حق، قدرت، تکلیف و مصلحت
حق طبیعی و حق فطری
رابطه فقه و حقوق
فلسفه حقوق شهروندی
فلسفه حقوق زن
فمینیسم
فلسفه حقوق بشر اسلامی
فلسفه خشونت و اسلام
فلسفه جهاد در اسلام
حق کرامت انسان
حق آزادی، حدود و شقوق آن
حقوق حاکمیت و حکمرانی
۶- فلسفه اقتصاد اسلامی از منظر علامه مصباح یزدی
چیستی اقتصاد اسلامی
مبانی نظری اقتصاد اسلامی (معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی، دینشناسی و ارزششناسی)
روششناسی اقتصاد اسلامی
منابع اقتصاد اسلامی
اهداف اقتصاد اسلامی
مالکیت در اسلام
آزادی اقتصادی
عدالت اقتصادی
نسبت عدالت اقتصادی و پیشرفت
نسبت دین و توسعه
نقد و بررسی کاپیتالیسم و مارکسیسم
۷- فلسفه مدیریت اسلامی از منظر علامه مصباح یزدی
چیستی مدیریت اسلامی
مبانی نظری مدیریت اسلامی (معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی، دینشناسی و ارزششناسی)
روششناسی مدیریت اسلامی
منابع مدیریت اسلامی
اهداف مدیریت اسلامی
قلمرو مدیریت اسلامی
دین و مدیریت اجتماعی
۸- فلسفه روانشناسی اسلامی از منظر علامه مصباح یزدی
چیستی روانشناسی اسلامی
مبانی نظری روانشناسی اسلامی (معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی، دینشناسی و ارزششناسی)
روششناسی روانشناسی اسلامی
مبادی رفتار اختیاری انسان (گرایشها، شخصیت، محیط، فرهنگ و موانع)
منابع روانشناسی اسلامی
اهداف روانشناسی اسلامی
نظریه شخصیت در اسلام
نظریه رشد و کمال در اسلام
نقد و بررسی مکاتب روانشناسی غربی
آسیبشناسی روانی در اسلام و غرب
روانشناسی اخلاق در اسلام
۹- فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی از منظر علامه مصباح یزدی
چیستی تعلیم و تربیت اسلامی
مبانی نظری تعلیم و تربیت اسلامی (معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی، دینشناسی و ارزششناسی)
روششناسی تعلیم و تربیت اسلامی
منابع تعلیم و تربیت اسلامی
اهداف تعلیم و تربیت اسلامی
مراحل تعلیم و تربیت اسلامی
شرایط و موانع تعلیم و تربیت اسلامی
ویژگیهای تعلیم و تربیت اسلامی
ساحتهای تعلیم و تربیت اسلامی
بررسی نهادهای تعلیم و تربیت در ایران
تبیین دانشگاه اسلامی
تعلیم و تربیت در حوزههای علمیه
نقد و بررسی تعلیم و تربیت سکولار
۱۰- فلسفه تاریخ، تمدن و فرهنگ اسلامی از منظر علامه مصباح یزدی
فلسفه تاریخ
چیستی و ابعاد تکامل و پیشرفت تاریخ
سنتهای الهی و قانونمندی تاریخ
پایان تاریخ
رابطه جامعه و تاریخ
نقد و بررسی جبر تاریخی
روش تحقیق تاریخی
چیستی فرهنگ اسلامی
چیستی تمدن اسلامی
تمدن نوین اسلامی
آینده تمدنی و مهدویت
نسبت تمدن و فرهنگ
تهاجم فرهنگی
فلسفه هنر اسلامی (چیستی، مبادی، مبانی، گستره و کارکردهای هنر اسلامی)
نسبت دین و هنر
نسبت هنر و تمدن و فرهنگ
جایگاه فلسفه در فرهنگ و تمدنسازی
جایگاه کلام در فرهنگ و تمدنسازی
جایگاه تفسیر در فرهنگ و تمدنسازی
بر این اساس از تمامی پژوهشگران و اندیشمندان گرامی صمیمانه خواهشمندیم که با مقالات ارزندهی خویش، گامی در جهت برگزاری هر چه وزینتر و پربارتر همایش مذکور بردارند. مقالات برگزیده در مجموعه مقالات همایش و مجلات علمی پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی چاپ خواهند شد، مهلت ارسال چکیده مقالات تا پایان خرداد و اصل مقالات تا پایان شهریور سال ۱۴۰۰ است. تاریخ برگزاری همایش نیز پاییز سال ۱۴۰۰ همزمان با روز جهانی فلسفه است.
علاقهمندان میتوانند مقالات خویش را به آدرس الکترونیکی h.mesbahyazdi@gmail.com ارسال و جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن ۳۷۶۰۳۵۷۱-۰۲۵ داخلی ۱۳۷ تماس حاصل نمایند و همچنین جهت اطلاع از آخرین رویدادها و اخبار مربوط به این همایش به آدرس iict.ac.ir/mesbahconf مراجعه نمایند.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: مصباح یزدی همایش ملی فیلسوف علوم انسانی و اجتماعی اسلامی فیلسوف علوم اجتماعی اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی روانشناسی اسلامی اقتصاد اسلامی مدیریت اسلامی مقالات همایش سیاست اسلامی شناسی اسلامی اخلاق اسلامی شناسی و ارزش حقوق اسلامی فلسفه حقوق گروه فلسفه همایش ملی شناسی روش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۸۱۸۴۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مجتبی مطهری: اخلاق مقداری در جامعه ما افت کرده است/ مسعود ادیب: همنسلهای من از شهید مطهری دینداری و مسلمانی خود را آموختند/ ابوالقاسم فنایی: شهید مطهری سعی کردند از جاودانگی اخلاق دفاع کنند
به مناسبت ایام شهادت استاد مرتضی مطهری نشستی با عنوان «رهاورد فلسفه در اخلاق؛ با نگاهی به کتاب فلسفه اخلاق شهید مطهری» در دانشگاه مفید قم برگزار شد.
به گزارش جماران، محمدحسین مطهری در این نشست با اشاره به اینکه این برنامه درباره دستاوردهای فلسفه برای اخلاق است، گفت: رابطه فلسفه و اخلاق دقیقاً به قدمت خود فلسفه است و جزء مباحثی نیست که در دورههای متأخر درباره آن گفتوگو شود. درباره پروژهی فلسفه اخلاق شهید مطهری زیاد گفته شده و زیاد نوشته شده است. به نظر میآید شاید از وجهی باعث قدردانی است و از جهتی باعث تأسف است که بیشتر تحقیقات، ناظر به زاویه خاص بحث شهید مطهری در قسمت جاودانگی اخلاقِ «درسهای نقدی بر مارکسیسم» است که به بخشی از نظریه علامه طباطبایی اشکال کردهاند. لذا همه یا اکثر توجهات به آن بخش معطوف شده است و کتاب «فلسفه اخلاق» شهید مطهری که بحث ۱۳ جلسه ایشان در دهه ۵۰ و نزدیک به اواخر حیات شریفشان است، کمتر مورد پرداخت و جستار قرار گرفته است.
به گزارش جماران، دکتر مجتبی مطهری نیز در این نشست با گرامیداشت سالگرد شهادت شهید مطهری، گفت: اخلاق در عرف مردم قابل درک و هضم است و همه میفهمند اخلاق چیست اما من فکر میکنم تعریف روان و ساده اخلاق را که خوب میشود هضم کرد، ملا مهدی نراقی و ملا احمد نراقی در کتابهای «معراج السعاده» و «جامع السعاده» آوردهاند که «اخلاق علمی است که از معالجه و درمان رذائل اخلاقی صحبت میکند.» شاید در عرف اخلاق این بهترین تعریف باشد.در عرف فلسفه هم همین طور است، چون اگر بخواهد ماهیت فلسفی پیدا کند قطعاً مسائل مختلف دارد. لذا فعل اخلاقی، صفت اخلاقی و اندیشه اخلاقی که شهید مطهری اشاره کردند در همین وادی است.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: ایشان بین فعل طبیعی و فعل اخلاقی تفاوت قائل میشوند که با هم فرق میکند. فعل طبیعی فعلی است که ما معمولاً انجام میدهیم. برای نمونه داد و ستد کردن، تعلیم دادن، خوردن، خوابیدن و نوشیدن و مسائل دیگر که نه قابل نکوهش و نه قابل تحسین و تمجید و نکوداشت است. اما فعل یا کار اخلاقی، فعلی است که قداست و تعالی دارد و ستایش و تمجید و تحسین دیگران را برمیانگیزد. شهید مطهری نمونههایی از اخلاق را آوردهاند؛ مثالی از پتر کبیر گفتند که امپراتور روسیه بوده است. همچنین از فرهنگ خودمان نمونههای مختلفی را ذکر کردهاند. برای نمونه حضرت امیر(ع) غلامی به نام قنبر داشت که وی را به بازار میبرد، پیراهن نو را برای ایشان و پیراهن کهنه را برای خود میخرید و به قنبر میفرمود که تو جوانی و باید پیراهن نو را بپوشی. حضرت زهرا(س) هم به فضه میگفت ما باید با هم کار کنیم. این کارهای اهل بیت(ع) اخلاقی است.
وی با اشاره به اینکه شهید مطهری بسیار علاقهمند و شیفته دعای مکارم الاخلاق بود، افزود: دعای مکارم الاخلاق دعای بیستم صحیفه سجادیه است. ایشان میگفت که آرزو میکنم برای این دعا شرح بنویسم که فرصت نکردند لذا عباراتی از دعای مکارم اخلاق را آوردند. شهید مطهری در قضیه قنبر و امام علی(ع) و فضه و حضرت زهرا(س)، فلسفه بردگی را به آموزش تعبیر کردهاند و نه بهرهکشی اقتصادی؛ در حالی که خیلیها به اشتباه، بردگی را در اسلام محکوم میکنند. لذا آمدن بردهها به منزل ائمه(ع) به نوعی تربیت و آموزش اخلاقی آنان است. به همین دلیل شهید مطهری در ضمن دعای مکارم اخلاق، به این مسأله اشاره دارند.
مطهری تأکید کرد: یکی از نکتههای جالبی که در دیدگاه ایشان است این است که معاویه هرچند آدم خبیث، منافق، ظالم و ستمکار است اما در عمق فطرتش پاک است. در عمق فطرت، شعور باطن و ناخودآگاه معاویه یک فطرت پاکی آفریده شده است. به همین دلیل زمانی که عدی بن حاتم نزد معاویه از حضرت امیر(ع) تعریف میکند، اشکهای معاویه سرازیر میشود. انسان تعجب میکند که معاویه با آن رذائل اخلاقی اشک بریزد و بگوید: «دیگر محال است مادر روزگار چون علی بزاید.» شهید مطهری میگوید این نشان میدهد که در عمق فطرت انسانهای شرور و بد روزگار، نهاد پاکی وجود دارد. برخی تعجب میکردند و میگفتند که چطور ممکن است که عمق فطرت معاویه پاک باشد؟! لذا این نکته قابل بحث و بررسی است.
وی اظهار داشت: از نمونههایی که شهید مطهری در معارف اخلاقی اشاره میکند، عبارت خواجه عبدالله انصاری است که: «بدی را بدی کردن سگساری است. خوبی را خوبی کردن خر کاری است. بدی را خوبی کردن کار خواجه عبدالله انصاری است.» استاد مطهری در ادامه نکته مهمی میگوید که «خوبی را بدی کردن کار ما ایرانیان است.» و در کتاب نوشته که این جمله را باید خواجه عبدالله انصاری اضافه میکرد. ایشان این را به عنوان تمثیل گفته نه اینکه از خواجه عبدالله بگوید. اینکه میگوییم در مقابل بدی، خوبی کردن «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما»(فرقان/63)، شهید مطهری میفرماید که اشتباه نشود؛ انسان در برابر آدمهای نابخرد، عوام و جاهل باید انعطاف و ادب به خرج بدهد نه آدمهای شرور، خبیث و مغرض که بخواهند انسان را خُرد کنند یا افرادی که غرض و هدف آلودهای دارند.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: من فکر میکنم که یک نکته در صحبتهای اولی ناگفته مانده است و آن اینکه بدون خودشناسی و بدون اینکه انسان گوهر و روح الهی، روح قدسی و جان الهی خود را کشف کند، احتمال اینکه مؤدب و مزیّن به فعل اخلاقی شود، نیست. فعل اخلاقی این است که انسان اول خودِ الهی و نورانی خودش را بشناسد و دوم اینکه انسان تا از رذائل اخلاقی پاک نشود، امکان فعل و مکارم اخلاقی برای او نیست و امکان ندارد دست به این کار بزند. این کا، روح الهی، روح قدسی و روح ملکوتی میخواهد و تا انسان روح خودش را کشف نکند، دست به کارهای اخلاقی و مکارم اخلاقی نمیزند.
وی با اشاره به آیات 9 و 10 سوره شمس، افزود: مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی میگوید «اینکه قرآن اینقدر به قلب و روح توجه کرده، به خاطر این است که تا روح تزکیه، نورانی، پاک و آسمانی نشود امکان این نیست که کردار خوب انجام دهد و خصلتهای خوب پیدا کند». اول انسان باید قلب را تزکیه و پاک کند و از آلودگیها بیرون آورد تا به فعل اخلاقی دست پیدا کند. اما امروزه در جامعه افرادی صادق، پاک و خالص زندگی میکنند که دنبال دنیا هستند. اینها معتقدند که آدم باید بخورد و دنبال منافعش باشد و از هر طریقی پول بیشتری به دست بیارود. الآن میبینیم که اخلاق مقداری در جامعه ما افت کرده است. این نکتهای است که در آثار پدر باید تکمیل کنیم.
مطهری یادآور شد: امام در کتاب چهل حدیث میگویند که اگر انسان گناه کند و به موسیقی و لهو و لعب گوش کند، روح الهی خود را از دست میدهد و با صورت بیمغز در قیامت محشور میشود. در کتاب چهل حدیث آمده است که انسان باید عزم و اراده داشته باشد و از گناهان پرهیز کند تا روح الهی و آسمانی او شکفته شود. این کار مقدمه خودشناسی، اخلاق و مکارم اخلاقی است. همچنین مقدمه خداشناسی هم است که شهید مطهری در کتابشان اشاره کردهاند. بنابراین شهید مطهری در تعریف اخلاق میگویند که از نوع زیبایی معنوی و روح است. کار اخلاقی هم از زیبایی روح است. کار زیباست از این جهت که روح زیباست.
به گزارش جماران، حجتالاسلام و المسلمین مسعود ادیب نیز در این نشست گفت: خیلی از هم سن و سالها و همنسلهای من از شهید مطهری دینداری و مسلمانی خود را آموختیم و با آثار او، با نگاه جدید و عالمانه با اسلام آشنا شدیم. فکر میکنم بسیاری مثل من، به دنبال مطالعه آثار شهید مطهری به طلبگی علاقهمند شدند و به حوزه آمدند. همچنین افراد بزرگتر از ما شاید در محضر او حاضر میشدند، در درسهای مسجد ایشان حضور پیدا میکردند و از او الهام گرفتند. معالاسف دست تعصب کور و جهالت این وجود گرانقدر را در زمانی که بیشترین احتیاج را به او داشتیم از جامعه ما گرفت.
عضو هیأت علمی دانشگاه مفید قم با بیان اینکه علامه طباطبایی یکی از مبتکرترین و پر مطلبترین فیلسوفان معاصر در عالم اسلام است، افزود: شاید این جمله درست باشد که اگر شهید مطهری نبود، نه علامه طباطبایی بر سر وجد و ذوق میآمد که مطالب زیادی را بگوید و نه مطالب گفته شدۀ او شرح و بسط پیدا میکرد. کسی که کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» را خوانده باشد میداند که با شرح آقای مطهری میشود به عمق مطالب علامه رسید. یکی از ابتکاریترین و کمیابترین نکاتی که مرحوم علامه طباطبایی در فلسفه دارند، نظریه اعتباریات است. جالب اینجاست که شهید مطهری به عنوان بزرگترین شاگرد و شارح علامه در این نقطه با ایشان همنظر نیست. لذا طبیعی است که توجه همه به این نقطه جلب شود.
وی تصریح کرد: من خیال میکنم که دلیل اصلی عدم همراهی شهید مطهری با علامه در این مسأله، عِرق دینداری و نگرانی از تضعیف جایگاه اخلاق از سوی استاد مطهری بوده است. یعنی چون گمان ایشان این بود که دیدگاه علامه سر از نسبیت در میآورد و نسبیت حد یقفی نخواهد داشت. برای محکمکاری در اخلاق و بتن آرمه کردن ارزشهای اخلاقی، احساس کردند که با علامه همراهی نکنند. به همین دلیل تفاوت دیدگاه خود را بسیار لطیف و ملایم به اشکال مختلف مطرح کردند؛ ضمن اینکه ادب شاگردی و عشقی که به علامه داشتند، در جای خود محفوظ بوده است. جالب این است که مثل شهید مطهری بعضی شاگردان معظم و معزز دیگر علامه، با ایشان همراهی نکردند؛ از جمله مرحوم آیتالله مهدی حائری یزدی که بیان دیگری برای توجیه گزارههای اخلاقی دارند. همچنین مرحوم آیتالله مصباح یزدی هم بیان دیگری دارند. ولی احساس میشود که شاگرد زنده علامه حضرت آیتالله جوادی آملی کم و بیش با علامه همراه هستند.
ادیب در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: معمولاً در کتب اخلاق اسلامی میگویند اخلاق جمع خُلق است و خُلق هم یک ملکه نفسانی در انسان است. پس اخلاق عبارت است از علم و دانشی که ملکات نفسانی خوب و بد را در انسان معرفی میکند و به انسان یاد میدهد که چگونه ملکات خوب را در خودمان راسخ کنیم و از ملکات بد پرهیز کنیم. یعنی اخلاق فضیلتگرایانه به نحو بنیادین و پیشفرض در تعریف اخلاق اشراب میشود و از ابتدا اخلاق، فضیلتگرایانه تعریف میشود. اما به نظر میآید امروز وقتی از اخلاق میگوییم، درباره مجموعه گزارههای هنجاری حرف میزنیم که ویژگیهایی دارند و اسمشان را اخلاق گذاشتیم و آنان را از دیگر گزارههای هنجاری متمایز کردیم.
وی تأکید کرد: من فکر میکنم که تفاوت عمده مرحوم علامه طباطبایی با نراقیین و قبلیها و بعدیها این است که ایشان سراغ این نرفته که از اول اخلاق فضیلتگرایانه را مبنا قرار دهد و بر اساس آن همه چیز را تعریف کند و مستقیم سراغ گزارههای هنجاری آمده است. گزارههای اخلاقی گاهی در قالب «خوب» و گاهی در قالب «باید» بیان میشود. مرحوم علامه قالب باید را که جمله انشایی است و ظاهر و باطن آن انشایی هم است و صریح در انشا است، اصل گرفته و خوب را بر باید استوار میکند و بر اساس باید، معنا میکند. این برعکس بعضی متفکران دیگر است که خوب را مبنا گرفتند و از آن باید را استخراج کردند.
عضو هیأت علمی دانشگاه مفید قم گفت: شهید مطهری تصریح میفرمایند که دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی به نسبیت میانجامد و اخلاقیون و متدینین را نگران میکند، برای علاج این نسبیت به نظر ایشان آمده که بنیادهای مستحکم و آهنینی برای اخلاق درست کند تا از گزند تغییرات در امان باشد. علامه اخلاق را در زمرۀ اعتباریات قرار دادند؛ به صراحت هم قرار دادند و همه جای آثار ایشان از رسالة الولایه تا تفسیر المیزان همین است. بعضی از بزرگواران میگفتند که علامه در المیزان دیدگاه دیگری دارند و گویی یک گوشه تصادفاً از دستش دررفته است، در حالی که اساساً اینگونه نیست. علامه در تمام آثار خود بسیار محکم و استوار این مبنا را قبول دارد، پشت آن ایستاده و به لوازمش هم ملتزم است. در المیزان هم دیدگاه ایشان همین است که باید به تفصیل در جای خود بحث شود.
وی افزود: مرحوم محقق اصفهانی و علامه طباطبایی، نه با عناوین دستهبندی شده و منظم بلکه در لابهلای آثارشان نشان دادند که در اخلاق هنجاری، غایتگرا هستند. مرحوم محقق اصفهانی تصریح میکند که غایت ایشان نظم اجتماعی است، مرحوم علامه تلویحاً این را میگوید ولی غایات دیگری هم در آثار دیگر خود مطرح میکند. پس مجموعاً از نظر حضرات، اخلاق عبارت است از قواعدی که انسانها وضع میکنند نه لزوماً به وضع تعیینی بلکه به وضع تعیُّنی، مثل زبان برای بهبود بخشیدن به رفتارهای خودشان و برای نیل به نتیجهای در ساحت زندگی اجتماعی. حال، این ساحت زندگی اجتماعی را میشود خیلی گستردهتر دید، حتی مقاصد دینی را داخل آن تعریف کرد و گفت که احکام دینی عبارت است از اعتباریاتی که شارع مقدس برای نیل انسان به غایات و اهدافی که دین برای او تعیین کرده، وضع کرده است.
ادیب ادامه داد: مشکل نسبیت را هم مرحوم علامه خوب توضیح دادند و هم شهید مطهری در این بخش به خوبی بیان کردند که اگر گفتیم اخلاق از اعتبار انسانی برمیخیزد، اعتباریات بیاساس، بیقاعده و دلبخواهی نیست بلکه اعتباریاتی است که هم منشأ آن طبیعت انسان و جامعه انسانی است و هم مقصد آن امور واقعی است. درست است که این گزارهها اعبتاری هستند، اما هم ریشه در واقعیت دارند و هم آثار واقعی به بار میآورند. آثار واقعی آنها مقاصدی است که تعقیب میکنیم و ریشه آنها فطرت انسان، ساختار جسمی انسان، ساختار اجتماعی انسان و همه اینها میتواند باشد. همه آنچه به ساختار انسانی برمیگردد در معرض دگرگونی و تغییر نیست.
وی تأکید کرد: ما اساساً کاری به اخلاق، دین و بحث فلسفی نداریم، اگر تاریخ بشر را مطالعه کنیم میبینیم که انسان در امور بنیادین و اساسی، قرنهای متوالی تغییر نکرده است. انسان حب ذات دارد تغییر نکرده است، انسان شهوت دارد تغییر نکرده است، انسان غضب دارد تغییر نکرده است، انسان میل به زندگی اجتماعی دارد تغییر نکرده است و ... که فهرست نیمهبلندی از اینها میشود تهیه کرد. پس مقاصد و مبانی عرصههایی از زندگی انسان عوض نشده است. البته عرصههایی هم در معرض تغییر قرار گرفته است. بنابراین چنین نیست که بر اساس دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی، همهی اخلاق یک دفعه معروض نسبیت شود بلکه آنچه به عرصههای بنیادین تغییر نکرده یا حتی تغییرناپذیر است.
به گزارش جماران، ابوالقاسم فنایی نیز در این نشست با گرامیداشت یاد و خاطره شهید مطهری، گفت: در فرهنگ ما چیزی به نام «فلسفه اخلاق» به عنوان یک دانش یا شاخه در فلسفه نداشتیم. چیزی که داریم علم اخلاق است که بعضی از اندیشمندان مسلمان در این زمینه تألیفاتی دارند و رویکرد اصلی آنها، اخلاق فضیلتمدار است. اما در علوم دیگر از جمله در کلام و منطق، بحثهایی داریم که امروزه تحت عنوان «فلسفه اخلاق» طبقهبندی میشوند. از جمله یکی از مهمترین بحثهایی که در کلام، در ذیل بحث افعال الهی مطرح میشود این است که حسن و قبح، عقلی است یا شرعی؟ متکلمان در پاسخ به این سؤال به دو گروه معتزلی و اشعری تقسیم میشوند. عموم متفکران شیعه تا این اواخر به صراحت خودشان را طرفدار نظریه معتزله میدانستند که معتزله قائل بودند به اینکه حسن و قبح، عقلی است.
رئیس دپارتمان فلسفه دانشگاه مفید قم افزود: شاید بتوان گفت که اولین و دقیقترین نظریهپردازی در این زمینه را در آثار مرحوم شیخ محمدحسین اصفهانی مشهور به کمپانی میتوانیم پیدا کنیم که ایشان استاد علامه طباطبایی بود. مرحوم کمپانی معتقد بود که حسن و قبح بنا و قرارداد عقلاست، عقلا دور همدیگر جمع میشوند و افعالی که موجب حفظ نظام میشود و فاعلان آن را مدح میکنند و کسانی که کاری انجام میدهند که موجب اختلال نظام میشود را مذمت میکنند. لذا از تحسین و تقبیح عقلا که به نوعی قرارداد و بنای بین آنهاست، حسن و قبح پیدا میشود.
وی یادآور شد: مرحوم علامه طباطبایی کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» را درباره نقد مارکسیسم نوشتند. از دیدگاههای مارکسیستها این بود که معرفت نسبی است و آنها قائل به نسبیانگاری در معرفتشناسی بودند. مرحوم علامه طباطبایی در مقام نقد دیدگاه مارکسیستها گفتند که ما دو نوع معرفت مطلق و نسبی داریم. فلسفه، علوم و چیزهای دیگر، معرفت مطلق میشود اما معرفت نسبی، معرفت اعتباری است. لذا از اینجا بحث اعتباریات شروع شد و ایشان با تفکیک حقایق از اعتباریات، میخواستند شواهدی که مارکسیستها به سود نسبیت معرفت میآوردند، تبیین درست و دقیقی به دست دهند تا آن نسبیت، کل قلمرو معرفت را دربرنگیرد و به قلمرو خاصی محدود شود که از نظر ایشان همان قلمرو اعتباریات است.
فنایی با بیان اینکه شهید مطهری سعی کردند به نوعی مبنای غیر نسبیانگارانه برای اخلاق مطرح کنند تا به تعبیر خودشان از جاودانگی اخلاق دفاع کنند، اظهار داشت: ما همین بحث را اگر بخواهیم در فرهنگ غرب دنبال کنیم میبینیم که تا همین قرن بیستم مثل خیلی از شاخههای دیگر فلسفه، چیزی به نام فلسفه اخلاق مطرح نیست. البته از همان دوران یونان باستان نظریههای اخلاقی وجود دارد و یکی از مهمترین دغدغههای فیلسوفان، نظریهپردازی در باب اخلاق، مفاهیم اخلاقی، جایگاه اخلاق و مباحثی از این قبیل بوده است اما اینکه ما رشتهی فلسفی به نام فلسفه اخلاق داشته باشیم، مورخان فلسفه، تاریخ آن را به ابتدای قرن بیستم برمیگردانند.
وی تأکید کرد: بحثهایی که در فرهنگ خودمان در باب تعریف باید و نباید و منشأ باید و نباید و ... مطرح شده فقط قسمت خیلی کوچک و شاید بگویم کماهمیتِ بحثهایی است که ما در فلسفه اخلاق داریم. این بحث فقط مربوط به زبان اخلاق است و در شرایط فعلی دیگر خیلی مورد توجه فیلسوفان اخلاق نیست. چون فیلسوفان سراغ جنبههای دیگر اخلاق رفتند از جمله متافیزیک اخلاق، معرفتشناسی اخلاقی، روانشناسی اخلاق، رابطه اخلاق و عقلانیت و ... که بحثهای بسیار مهمتر و کلیدیتری است که متأسفانه امروزه مورد توجه متفکران مسلمان در داخل ایران قرار نگرفته است. البته میشود شکلهای پراکندهای از پرداختن به این موضوعات را در آثار متفکران خودمان پیدا کنیم ولی نه به صورت سیستماتیک، دقیق و گسترده که در غرب جریان دارد.